از اوضاع بحرانی سیستان و بلوچستان چیزهایی شنیده بودم. این شنیدن وقتی در سفر به آنجا به دیدن تبدیل شد، هم عمق فاجعه بیشتر نمایان گشت و هم به این نتیجه رسیدم که اتفاقات وحشتناک سیستان را نمیشود گفت و باید حتما دید!
دریاچه هامون 14 سال است که خشکِ خشک شده، دریغ از یک قطره آب. این یعنی آب مورد نیاز برای کشاورزی که مهمترین منبع درآمد اهالی این استان است وجود ندارد. یعنی بیکاری بالای 40 درصد طبق آمارهای رسمی. یعنی شیوع پدیده وحشتناک شن های روان که بخصوص در ایام بادهای 120 روزه زندگی مردم را مختل می کند.
نبود آب و در نتیجه تعطیلی کشاورزی، گرسنگی مردمان را به دنبال دارد. بطوری که در مناطقی از استان، مردم پابرهنه به کوچه و خیابان می آیند و حتی یک دمپایی ندارند! سوتغذیه و لاغری شدید کودکان به گونه ای است که انسان را یاد کودکان آفریقایی می اندازد. زنان قالی باف سیستان با دستمزد روزی 500 تومان زندگی می گذرانند! به قول یکی از دوستان صد رحمت به بشاگرد اول انقلاب.
مهاجرت جبری اهالی به دیگر مناطق کشور برای یافتن لقمه ای نان به معضلی بزرگ برای امنیت کشور تبدیل شده است: خالی از سکنه شدن منطقه ای مرزی که به حق تنگه احد ایران نامیده شده است. بیش از سه هزار خانوار فقط در شش ماهه اول سال 92 سیستان را ترک کرده اند. هیچ زلزله ای اینگونه مردم را آواره نمی کند!
اما اینها بلایای طبیعی است و دردناک تر از این ها بلایایی است که توسط مسئولین بی کفایت استان به مردم تحمیل میشود. اندک آب موجود در استان هم به دست کشاورزان نمی رسد و در حالی که مردم برای قطره قطره آن له له می زنند، آبهای موجود در چاه نیمه به بخار تبدیل شده و به هوا میرود. فساد اداری وحشتناکی در استان وجود دارد که سبب شده تا طرح های خوبی که سالهاست تنظیم شده به مرحله اجرا درنیاید.
این اتفاقات در حالی روی میدهد که حضرت آقا سیستان و بلوچستان را کلید عمران شرق کشور و دروازه تجارت کشور با مناطق شرقی جهان و قاره آسیا دانسته و سالها پیش از لزوم ایجاد بازارچه های مرزی و منطقه ویژه تجاری زابل صحبت نموده است.
سخن در باب سیستان فراوان است که در این مجال نمی گنجد. به نظر میرسد قسمت اعظم مشکلات سیستان به این دلیل است که صدای سیستان از استان خودش فراتر نمی رود. کسی خبر ندارد در آنجا چه خبر است و چه میگذرد. دردهای مردم باید رسانه ای شده و فریاد زده شود. این همه سر و صدا برای خشک شدن دریاچه ارومیه در حالی است که این دریاچه هنوز خشک نشده ولی 14 سال است که هامون قطره ای آب ندارد. حتی هیچکس از این موضوع اطلاع ندارد!
وظیفه بزرگ حزب الله در این قضیه فریاد زدن و مطالبه کردن از مسئولین است. دردهای مردم سیستان باید رسانه ای شود و به گوش سایر مردم برسد و مسئولین را در تنگنا قرار دهد تا به داد سیستان برسند. برنامه ثریا شبکه یک در هفته های آتی به مشکلات سیستان و بلوچستان خواهد پرداخت اما قطعا کافی نیست. حل معضلات وحشتناک سیستان باید به یک مطالبه عمومی و سراسری تبدیل شود.