از میان همه سرزمین هایی که زیر چکمه این حضرات ( اروپاییان) تخت قاپو شدند، آفریقا پذیراتر بود و امیدبخش تر. و می دانید چرا؟ چون علاوه بر مواد خامی که داشت ( و فراوان: طلا، الماس، مس، عاج و خیلی مواد خام دیگر) بومیانش بر زمینه هیچ سنت شهرنشینی، یا دینی گسترده، قدم نمی زدند. هر قبیله ای برای خودش خدایی داشت و رئیسی و آدابی و زبانی. و چه پراکنده! و ناچار چه سلطه پذیر!...انقلابی کیست؟ انقلابی گری چیست؟
چندی قبل در صف صندوق دندانپزشکی یکی از بیمارستان های قم که متعلق به سپاه است ایستاده بودم. نوبت جوانکی شد. صندوقدار گفت یک میلیون و دویست هزار تومان!برق از سه فاز جوانک پرید. گفت یک میلیون و دویست؟! چه خبره؟! صندوقدار گفت خب بیمه تکمیلی نداری همینه دیگه! جوانک خیلی هم نه، کمی عصبانی شد و گفت آخه این چه مملکتیه که بیمه اش هم برای پولدارهاست و ما بدبختها چون پول نداریم باید هی بدبخت تر بشیم، اتفاقا بیمه باید برای ندارها باشه!
پاسداران عزیز هم حضور فعال داشتند. یکی عصبانی شد و داد زد مملکت هیچ مشکلی نداره، مشکل از خودته، علیه ولایت صحبت نکن، خجالت بکش! کمی با جوانک دعوا کردند و تمام.
چند دقیقه بعد نوبت همان جناب پاسدار شد.صندوقدار گفت یازده هزار تومان. این بار برق از سه فاز ایشون پرید! گفت یازده تومن؟! چرا آخه،تا حالا که مجانی بود، قبلا که پول نمی گرفتند، ما بیمه ایم و...
جوانک آمد. گفت حاجی تو یازده تومن رو زورت میاد بدی اونوقت توقع داری من یک میلیون و دویست بدم و برای سلامتی مسئولین سینه سوخته نظام ختم صلوات هم بگیرم؟! پاسدار عزیز اما باز هم با عصبانیت دم از ولایت علی زد و در کسری از ثانیه همه اصحاب جمل و صفین و نهروان را به خط کرد!(این هم از هنرهای دست نیافتنی آقایان است که هرکس کوچکترین نقدی کرد سریعا ضدولایت فقیهش میکنند و طبق جایگاه قسیم النار و الجنتی که دارند روانه دوزخش!)
من اما میخواهم نتیجه دیگری از این قصه بگیرم. اینکه مفاهیم در این زمانه قلب شده اند. اینکه جوان عصیانگر طالب عدالت میشود ضدانقلاب و محافظه کار منتفع میشود انقلابی! چرا همه چیز برعکس شده؟
تعریف «انقلابی» را واژگونه کرده اند. انقلابی یعنی موجودی دست آموز، تسلیم، بی رگ، منفعل، بی اراده و توسری خور!
از رسالت های اصلی ما این است که نگذاریم مفاهیم اینطور واژگونه شوند.انقلابی همان جوانی است که تسلیم وضعیت ناعادلانه نمیشود، علیه آن میشورد، شجاعانه حرف حق را میزند و پیگیری میکند. اتفاقا آن پاسدار عزیز ضدانقلاب است چون مدافع وضع موجود است.انقلابی گری یعنی عصیان بر وضع موجود و تلاش بی وقفه برای رسیدن به وضع مطلوب.
از نظر من مدافعین وضع ناعادلانه موجود (و ایضا بی تفاوتها) در اوج ضدانقلابی گری اند،حتی اگر هجده کیلو ریش و پشم به خودشان آویزان کرده باشند،سی وشش مرتبه در دقیقه از تمدن اسلامی ونودوسه بار از منویات حکیمانه حضرت آقا دم بزنند!
