مخدری به نام «اردوی جهادی»!
افتخار داشتم که جزئی از بچههای جهادی باشم. اخلاص، صفا و پاکی که در این اردوها وجود دارد در کمتر جایی یافت میشود. اینها اما نباید مانع شود که از ایرادات بزرگ اردوهای جهادی غافل شویم.
مهمترین کارکرد کنونی اردوهای جهادی، مهار و اطفاء انرژی عدالتخواهانه جریان انقلابی است!
چه بسیار کسانی که وظیفه خود در برابر عدالت و عدالتخواهی را انجام شده میدانند، چراکه در سال یک یا دو بار به اردوی جهادی میروند! و چه بسیار کسانی که وقتی از کوتاهیهای جریان انقلاب در مسئله عدالت گلایه میکنی، ازخودراضی سینه سپر میکنند و باد به غبغب میاندازند و از تعداد بالای اردوهای جهادی میگویند!
اردوی جهادی عذاب وجدانها را خاموش میکند و این توهم را در اعضایش به وجود میآورد که خب الحمدلله تکلیفمان را در حوزه عدالت در همین یکی دوهفته اردوی جهادی انجام دادیم و برویم سراغ مسائل دیگر!
اردوی جهادی با منحرف کردن انرژی عدالتخواهانه جریان انقلاب در عرصهای کمبازده و البته «بیخطر» برای نهادهای حاکمیتی، غفلت از ریشههای ساختاری بیعدالتی و مولد نابرابری و محرومیت و ایجاد بیعملی مفرط درجهت اصلاح آنها را نتیجه داده است. اردوهای جهادی به شکل کنونیاش رسما به عامل تخدیر جریان حزبالله در حوزه عدالت تبدیل شده است.
اردوی جهادی در بهترین حالت سازوکاری است برای محرومیت زدایی و نه لزوما تحقق عدالت. درواقع اردوهای جهادی به دنبال این هستند که اولیات زندگی را برای کسانی که فاقد آن هستند مهیا کنند. اما صرف فراهم کردن چنین چیزی، «نابرابری» موجود در جامعه را درمان نخواهد کرد. متاسفانه اغلب افراد هنوز مسئله اصلی که «نابرابری» است را اصلا فهم نکردهاند. هرچند کیست که نداند اردوهای جهادی با مدل کنونیاش کمک چندانی به محرومیتزدایی هم نمیکنند.
پ.ن 1: بدیهی است که این نوشته به دنبال مخالفت با اصل ایده اردوهای جهادی نیست، بلکه مدل کنونی آن را نقد میکند.
پ.ن 2: البته کسانی هم هستند که همین اردوهای جهادی و مشاهده مستقیم عمق فاجعه بعضی مناطق، سبب شده تا مسئله نابرابری برای شان جدی شود و به اصلاح ساختارهای مولد نابرابری همت گمارند. ولی چنین افرادی تعداد بالایی ندارند.
پ.ن 3: ناگفته نماند که همین اردوهای جهادی کم خاصیت بر دیگر فعالیتهای سیاسی و فرهنگی خاله زنک بازانه جنبش دانشجویی شرف دارد.