فکر نکنم دیگر کسی وجود داشته باشد که رویکرد تبلیغاتی کاملا یکطرفه صداوسیما را دارای تاثیر بداند. اینکه حتی ادعای بی طرفی هم نداشته باشی و به صورت کاملا گل درشت و غیرواقعی، آنچه خود می پسندی را به خورد مخاطب بدهی. اینکه نسبتت با مخاطب را «قیم مآبانه» تعریف کرده و از موضع بالا عقاید خاص خود را به مخاطب تحمیل کنی و ... همه به خوبی می دانیم که رویکرد این چنینی یک رسانه چه تاثیر منفیای روی مخاطب گذاشته و چگونه اعتماد او را سلب می کند.
در مقابل رسانه هایی مانند بی بی سی شکل گرفتند که مهمترین ادعایشان «بی طرفی» بوده و با شگردهای گوناگون سعی در اثبات این بی طرفی داشته تا از این طریق «اعتماد» مخاطب را جلب کنند. امری که تا حدی در آن موفق شده اند. آنچه که امروزه به وضوح قابل مشاهده است، موفقیت امثال بی بی سی و ناکامی امثال صداوسیمای ماست.
این نیز بدیهی است که دلیل موفقیت یک رسانه تشخیص درست این است که مخاطب در حال حاضر دقیقا «تشنه چه چیز»ی است. بی بی سی در میانه یک طرفگی صداوسیما و یک طرفگی رسانه های ضدانقلاب، به خوبی تشخیص داد که مخاطب «تشنه بی طرفی» است. لذا در جذب مخاطب به شدت موفق بود.
اکنون هم کسی میتواند افکار عمومی را به سمت خود جذب کند که «تشنگی کنونی» مخاطب را فهمیده و برای ارضای آن برنامه ریزی کند. به نظر من مخاطب امروز دیگر تشنه بی طرفی نیست. چراکه دیگر همه فهمیده اند – حتی اگر در زبان اقرار نکنند – که واقعا بی طرفی نه امکان دارد و نه هیچ کس تلاشی در جهت آن می کند. آنچه هست، صرفا «ژست بی طرفی» است و بس. تیزهوش ها به خوبی می فهمند که وقتی مخاطب دروغین بودن ژست بی طرفانه یک رسانه را فهم کند، نسبت به آن بی اعتماد خواهد شد. بی اعتمادیای که حتی از بی اعتمادی به رسانه های مونولوگ بیشتر خواهد بود.
مخاطب امروز نه تشنه بی طرفی که تشنه «صداقت و انصاف» است. رسانهای خواهد توانست مخاطب را به سمت خود جذب کند که در عین حال که صادقانه تفکرات و اهداف خود را برای مخاطب روشن می کند، انصاف در تحلیل را نیز در نظر بگیرد. این رسانه اینگونه نیست که مانند صداوسیما صرفا آنچه در راستای منافعش است را گفته و سایر مطالب را سانسور کند، و یا اینکه در همه تحلیلها به طور دروغین، بُرد را با خود بداند و به تحریف حقیقت بپردازد. همچنین دروغ «بی طرف بودن» به مخاطب خود نمی گوید و صادقانه اهداف و اغراض خود را بیان می کند. البته «انصاف مطلق» امکان پذیر نیست. منظور یک انصاف نسبی است.
رسانهای موفق است که مخاطب را «آدم» فرض کند! آدمی که خود قدرت تشیخص دارد. هم قدرت تشخیص درست از نادرست را و هم قدرت تشخیص صداقت از بی صداقتی را. رسانه ای موفق است که با مخاطب صاف و صادق باشد. به او دروغ نگوید. نه با ژست بی طرفی در اهداف و مقاصدش دروغ بگوید و نه در نقل اخبار و تحلیل ها دروغ بگوید. آینده افکار عمومی نه در اختیار امثال صداوسیمای ماست و نه در اختیار امثال بی بی سی. آینده برای کسی است که تشنگی کنونی مخاطب را فهم کند.
- ۴ نظر
- ۲۸ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۰۳