چند سوال از هواخواهان «هویت ایرانی»
«هویت ایرانی» اصطلاحی است که زیاد می شنویم. عده ای آن را در برابر «هویت اسلامی» و یا در عرض آن می دانند و عده ای دیگر بر یگانگی و همراهی آن دو تاکید می کنند. اما من در اصل وجود چنین هویتی تردید دارم. طبیعی است که وقتی چیزی «وجود» نداشته باشد، بحث از ارتباط آن با چیزهای دیگر هم بی معنا خواهد شد. برای همین چند سوال که ذهنم را مشغول کرده مطرح می کنم.
سوال اول اینکه «هویت ایرانی» دقیقا یعنی چه؟ محتوای آن چیست؟ مبانی و مختصاتش چیست؟ حتما تصدیق می فرمایید که خیلی فرق است بین «هویت ایرانیان» و «هویت ایرانی». وقتی می گوییم «هویت ایرانیان» یعنی جمعی از مردم وجود دارد که هویت خاصی دارند. اما وقتی سخن از «هویت ایرانی» به زبان می آوریم، صحبت از یک گفتمان با مبانی و مختصات مشخصی می کنیم که قابل مرزبندی با سایر گفتمان های هویتی است و مشخصه های ویژه خود را دارد. حال سوال من این است که مشخصات ویژه «هویت ایرانی» چه چیزی است؟ به عبارت دیگر وجه ممیزه بنیادی «هویت ایرانی» از سایر هویت ها در چیست؟
سوال دوم اینکه این «ایران»ی که می فرمایید جغرافیایش دقیقا کجاست؟ آیا همین ایران امروزی است یا ایران زمان هخامنشیان یا ایران زمان ظهور اسلام؟ آیا اصلا میشود همه آنچه در فرهنگ مردمان مرزهای ایران در طول تاریخ وجود داشته را ذیل مفهومی واحد به نام «هویت ایرانی» جمع کرد؟ ملاک این وحدت چیست؟ آیا مرزهای قراردادی سیاسی را ملاک قرار می دهیم؟ یعنی مرزهای ایران امروزی را درنظر می گیریم و به گذشته می بریم و هرآنچه در فرهنگ مردمان این جغرافیا وجود دارد را تحت عنوان «هویت ایرانی» وحدت می بخشیم؟ مثلا آیا فرهنگ افغانی هم با توجه به اینکه افغانستان امروزی زمانی جزو جغرافیای ایران بوده، جزئی از هویت ایرانی است؟ اگر هست چرا و اگر نیست به چه دلیل؟ فرهنگ هندی چطور؟ آیا فی المثل یک «کرد» هم هویتی ایرانی دارد؟ اگر دارد چرا و اگر ندارد به چه دلیل؟ یک «کرد» ترکیه چطور؟ آیا او هم ذیل هویت ایرانی تعریف می شود؟ همه این سوالات برای این است که مشخص شود عامل وحدت بخش «هویت ایرانی» چیست؟ به عبارت دیگر چرا یک نفر را دارای هویت ایرانی می دانیم و دیگری را نه؟ آن چیزی که سبب می شود فی المثل یک کرد کردستان و یک بلوچ بلوچستان را ذیل مفهومی واحد به نام «هویت ایرانی» گرد آوریم و مثلا یک افغانی را در آن داخل نکنیم، چیست؟
سوال سوم و مهمتر از همه اینکه «هویت ایرانی» – هرچه که باشد و به فرض وجود – خود از کجا آمده و چگونه شکل گرفته؟! آیا هویت ایرانیان در طول تاریخ مستقل از دین آنها معنایی داشته؟ و مگر در جوامع سنتی هویت بر پایه مبانی دینی شکل نمی گیرد، پس چطور میتوان از «هویت ملی» در برابر «هویت دینی» سخن گفت؟ آیا اساسا این دو از هم تفکیک پذیرند؟ اصلا مگر هویت یک شخص وجودی قابل تجزیه و تفکیک پذیر است که آن را به «ایرانی» و «اسلامی» تقسیم می کنید؟ هویت یک فرد وجودی یکپارچه است که نمیتوان اجزای آن را مانند نخود و لوبیا از هم جدا کرد.
سوال دیگر اینکه آیا معتقد به این هستید که «هویت ایرانی» وجودی ثابت است که در طول تاریخ تغییر نکرده است؟ آیا این هویت در مواجهه با دین ایرانیان چه از نوع زردشتی اش و چه اسلامی اش، زردشتیزه یا اسلامیزه نشده است؟ (البته این سوال این پیش فرض را همراه خود دارد که هویت ایرانی چیزی در عرض هویت دینی است که من بدان معتقد نیستم.)
حتما تصدیق می کنید که «ایرانیِ» هخامنشی با «ایرانیِ» اشکانی و «ایرانیِ» ورود اسلام و «ایرانیِ» امروزیِ در تعامل با تجدد تفاوت های زیادی دارد. «هویت ایرانی» دقیقا به «ایرانیِ» کدام دوره تاریخی نزدیک تر است و چرا؟